علقمه

وصیت‌نامه‌ی شهید یوسف شیرمحمدی

«ان الله اشترای من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التورات و الانجیل و القرآن  و من اوفی بعهد من الله فاستبشروا ببیعكم الذی بایعتم به و ذلك هو الفوز العظیم» «سوره‌ی توبه، آیه‌ی 110»

خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری كرده و آن‌ها در راه خدا جهاد می‌كنند كه دشمنان دین را به قتل برسانند و یا خود كشته شونده و این واعد قطعی است بر خدا و عهدی‌ست كه در سه دفتر آسمانی، تورات و انجیل و قرآن، یاد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد كیست؟ ای اهل ایمان شما به خود در این معامله بشارت دهید كه این معاهده با خدا به حقیقت سعادت و پیروزی بزرگی است.

با درود و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت قائم و نائب بر حقش روح الله موسوی خمینی و با درود و سلام بر قائم مقام رهبری آیت حق منتظری و با درود و سلام بر تمام خدمتگزاران به این جمهوری اسلامی ایران و با درود و سلام بر سرور سالار شهیدان حسین بن علی (ع) كه درس عشق را به ما آموخت كه هیچ مقامی و هیچ سعادتی بالاتر از شهادت در راه خدا نیست. به ما آموخت شهید شدن در راه خدا كه باید از اسلام و قرآن و ناموس خود دفاع كرد. به ما آموخت كه تا خون در بدن دارید از اسلام و قرآن و وطن و ناموس خود دفاع كنید، ای مردم آن قدر در ماه محرم و روز تاسوعا و عاشورا بر سر و سینه نزنید كمی هم فكر كنید كه امام حسین (ع) هدفش چه بود. امام حسین (ع) برای چه بود. امام حسین (ع) برای چه شهید شد. امام برای چه با یزید به جنگ رفت و با یزید جنگید تا شهید شد. مگر امام حسین (ع) نمی‌خواست اسلام را پابرجا كند، مگر نمی‌خواست حق را از باطل جدا كند، مگر نمی‌خواست حق مظلوم را از ظالم بگیرد و یزید هم می‌خواست حق مظلوم را از بین ببرد و اسلام را نابود سازد و امام حسین (ع) به مقابله‌ی او برخواست و جنگید تا شهید شدو ما باید از حسین درس بیاموزیم و به جبهه‌ها هجوم ببریم و حق مظلوم را از ظالم بگیریم و دشمن را خار و ذلیل كنیم. ما باید با فرمان رهبر عزیزمان جنگ را  از اهم واجبات خود قرار دهیم و امام جنگ را واجب شرعی فرموده‌اند و ما نباید همین نگوییم لبیك یا امام ما همین كه می‌گوییم لبیك یا امام باید ببینیم كه امام چه می‌فرماید، می‌فرماید به جبهه‌ها روید و ما باید به جبهه‌ها رویم و آن وقت است كه به امام لبیك گفته‌ایم.

ای مردم شهیدپرور  دهنو من كوچك‌تر از آن هستم كه بخواهم برای شما سخنی یا وصیتی بكنم ولی خود را لایق چند سخنی می‌دانم و سخنانم این است كه اگر فرزندان شما می‌خواهند به جبهه بروند، از رفتن آن‌ها جلوگیری نكنید و اگر هم نمی‌خواهند بروند، آن‌ها را تشویق به جبهه رفتن كنید و مطلب دیگرم این است كه مطیع امر ولایت فقیه باشید و از سخنان گران‌مایه‌ی امام و منتظری سرپیچی نكنید و مطالب دیگرم این است كه ای مردم پشت سر این بچه بسیجی‌ها و برادران پاسدار غیبت نكنید و به آن‌ها تهمت ناروا نزنید كه فردا روز قیامت باید جواب دهید. شهدا جلوی شما را می‌گیرند و می‌گویند چرا غیبت كردید؟ چرا تهمت زدید؟ شما چه جوابی دارید بدهید و مطلب دیگرم در رابطه با برادران بسیج این است كه ای برادران بسیج در بسیج شركت كنید و مبادا بسیج را خالی بگذارید و شركت فعالانه در بسیج داشته باشید و اتحاد خود را محكم‌تر كنید و همكاری لازم را در بسیج انجام دهید. من می‌دانم كه شما خودساخته هستید ولی خود را بهتر و خوب‌تر بسازید كه خدا نكرده عملی از شما سر زند كه مردم روی شما حساب‌ها می‌برند.

و اما سخنی با پدر عزیزم دارم، ای پدر عزیز و مهربانم اول از تو می‌خواهم كه مرا ببخشی چرا چون من حرف‌های شما را گوش نكردم و از دستورات شما سرپیچی كردم و من دستور امام و قرآن و اسلام را بر دستور شما مقدم شمردم و به راه خود ادامه دادم تا به هدف كه انتظار آن را سال‌ها می‌كشیدم رسیدم و از پدرم می‌خواهم كه كارهایی كه من می‌گفتم و می‌خواستم انجام بدهم به جای من انجام بدهد مثل ساختمان.

و از كلیه‌ی برادرانم می‌خواهم كه مرا حلال كنند و ای برادرانم من هدفی داشتم كه به آن رسیدم و شما اگر توفیق پیدا كردید بروید به جبهه و اسلحه‌ی روی زمین افتاده‌ی مرا بردارید و از اسلام و قرآن دفاع كنید.

و اما سخنی با مادر عزیز و مهربانم، ای مادر من می‌دانم كه شما چقدر برای من زحمت كشیده‌اید. من می‌دانم كه برای بزرگ كردن من بیش از بردرانم زحمت كشیده‌ای. ای مادر من می‌دانم كه چه شب‌ها بیدار ماندی و چه روزها زحمت كشیدی تا من را بزرگ كردی. ای مادر اگر من نتوانسته‌ام جبران زحمات شما را در دنیا به جا آورم ان شا ا... جبران زحمات شما مادر مهربان و پدر عزیزم را در روز قیامت جبران خواهم كرد.

اما سخنی با خواهرانم، ای خواهران من امیدوارم كه شما هم چون زینب كبری (س) پیغام‌رس خون برادرتان باشید و حجاب اسلامی خود را حفظ كنید.

و ای پدر عزیزم و مادر مهربانم و ای برادرانم و خواهرانم من از شما می‌خواهم كه وقتی خبر شهادت من به گوش شما رسید ناراحت و غمگین نشوید، دو ركعت نماز شكر به جا آورید و افتخار كنید كه شما چنین فرزندی داشتید و امانت خود را خیلی خوب به خدا سپردید.

و اما سخنی با دوستان دارم و آن این است كه ای دوستان من خودم می‌دانم كه برای شما دوست خوبی نبوده‌ام و شما باید مرا ببخشید و حلالم كنید و اگر من در دنیا دوست خوبی برای شما نبوده‌ام ان شا ا... در روز قیامت دوست خوبی برای شما می‌شوم و مخصوصاً آن برادرانی كه در حق من دوستی زیاد و خوب كرده باشند و ای دوستان من كوچك‌تر از آن هستم كه بخواهم برای شما سخنی بگویم ولی خود را لایق چند سخن می‌دانم و آن این است كه جبهه‌ها را خالی نگذارید و شركت فعالانه در بسیج داشته باشید و تا می‌توانید خودسازی كنید و قرآن بخوانید و به آن عمل كنید و در ضمن از كلیه‌ی دوستان حلالیت می‌طلبم.

و السلام علیكم و رضه الله و بركاته

خدا خواستی به سویت چون دویدم               چو پروانه به سویت پر كشیدم

تو ای دریای رحمت در برم گیر                 كه من چون قطره بر دریا چكیدم

یوسف شیرمحمدی      مورخ 24 / 1 / 66

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد