درباره سايت
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.*** مقام معظم رهبری*** این وبلاگ زیر نظر بنیاد شهید و امور ایثارگران دهنو[اصفهان]می باشد. دلیل انتخاب این عنوان ["علقمه"]برای وبلاگ به خاطر شروع به کار آن در روز تاسوعای حضرت اباالفضل می باشد. ما را از نظرات خود بهره مند کنید. نکته:شما برای استفاده از مطالب و امکانات سایت ابتدا باید عضو شوید. مدیریت وبلاگ : علی یزدی
ثبت نام
عضويت سريع
بايگاني
پربازديدها
-
-
سردار سلیمانی؛ سایهِ ترس، «مرد بدون سایه» بر سر تروریستهای داعش
تعداد بازديد: 2331 -
فیلم حمله آمریکا به تأسیسات هسته ای ایران
تعداد بازديد: 2315 -
تصویر شهدای محله ی دهنو به صورت فردی...
تعداد بازديد: 1547 -
وصیت نامه تکان دهنده ی شهید به مادرش...
تعداد بازديد: 1349 -
نشریه موعظه خوبان...
تعداد بازديد: 1245 -
داستان علی کاظم از زبان سید جواد هاشمی...
تعداد بازديد: 1149
تبادل لينک هوشمند
پيوندها
ماجرای طلبه ای که به گردان زنان غواص رفت!
mhshohada
چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 9:50
به نقل از باشگاه خبرنگاران، سردار علی فضلی جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین در آخرین روزهای هفته دفاع مقدس امسال در مراسمی به ذکر خاطرهای از روحانی شهید ملکی پرداخت.خاطرات شهدا
وی اظهار داشت: وقتی شهید ملکی خود را برای اعزام به جبهههای حق علیه باطل معرفی کرد، به او گفتند باید به گردان حضرت زینب(س) بروی.
شهید ملکی با شنیدن نام گردان حضرت زینب(س)، به شدت با این امر مخالفت کرد و خواستار اعزام به گردان دیگری شد اما با اصرار فرمانده ناچار به پذیرش دستور و رفتن به گردان حضرت زینب شد.
هنگامی که میخواست به سمت گردان حضرت زینب(س) حرکت کند، فرمانده به او گفت این گردان غواص در حوالی رودخانه دز در اهواز مستقر است.
شهید ملکی بعد از شنیدن اسم “غواص” به فرمانده التماس کرد که به خاطر خدا مرا از اعزام به این محل عفو کنید، من را به گردان علیاصغر(ع) بفرستید، گردان علیاکبر(ع)، گردان امام حسین(ع) این همه گردان، چرا من باید برم گردان حضرت زینب؟اما دستور فرمانده لازمالاجرا بود.
شهید ملکی در طول راه به این میاندیشید که “خدایا من چه چیزی را باید به این خواهران بگویم؟ اصلا اینها چرا غواص شدهاند؟ یا ابوالفضل(ع) خودت کمکم کن.”
هوا تاریک بود که به محل استقرار گردان حضرت زینب رسید، شهید ملکی از ماشین پیاده شد، چند قدم بیشتر جلو نرفته بود که یکدفعه چشمانش را بست و شروع به استغفار کرد.
راننده که از پشت سر شهید ملکی میآمد، با تعجب گفت:
حاج آقا چرا چشماتونو بستین؟
شهید ملکی با صدایی لرزان گفت: “والله چی بگم، استغفرالله از دست این خواهرای غواص …
راننده با تعجب زد زیر خنده و گفت:
کدوم خواهر حاج آقا؟ اینا برادرای غواصن که تازه از آب بیرون آمدند و دارند لباساشونو عوض میکنند.
اینجا بود که شهید ملکی تازه متوجه قضیه شده و فهمید ماجرای گردان حضرت زینب(س) چیه!!
طبقه بندي موضوعي
آخرين مطالب
-
قبل از بازدید از وبلاگ مطالب زیر را مطالعه فرمایید...
پنجشنبه 03 بهمن 1392 -
مسابقه غیرحضوری ویژه عید غدیر 99
سه شنبه 14 مرداد 1399 -
مسابقه تربیتی عید غدیر
سه شنبه 14 مرداد 1399 -
مسابقه پیامکی عید غدیر
سه شنبه 14 مرداد 1399 -
مسابقه نقاشی عید غدیر
دوشنبه 13 مرداد 1399 -
مشخصات شهدای دهنو
سه شنبه 28 شهریور 1396 -
امروز برای شهدا وقت نداریم...
دوشنبه 27 شهریور 1396 -
فیلم کامل سخنان تکان دهنده شهید حججی قبل از شهادتش
یکشنبه 26 شهریور 1396
اطلاعات سايت
-
تاريخ امروز: پنجشنبه 16 آذر 1402
-
پست الکترونيک : isardehno@hotmail.com
نظرسنجي
آیا از سایت ما و مطالب آن خوشتون اومد؟
نظر شما نسبت به قالب جدید وب ما چیست؟
عضويت در خبرنامه
با عضويت در خبرنامه سايت آخرين مطالب سايت را براحتي در ايميلتان دريافت نماييد

آمار بازديد
-
بازديد کل : 298,603
-
بازديد امروز : 140
-
بازديد ديروز : 13
-
بازديد کننده امروز : 6
-
بازديد کننده ديروز : 11
-
گوگل امروز : 0
-
گوگل ديروز: 2
-
بازديد هفته : 274
-
بازديد ماه : 658
-
بازديد سال : 27,697
اطلاعات شما
-
آي پي : 3.238.180.174
-
مرورگر :
-
سيستم عامل :
ارسال نظر