تصاوير منتخب

درباره سايت

علقمه

زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.*** مقام معظم رهبری*** این وبلاگ زیر نظر بنیاد شهید و امور ایثارگران دهنو[اصفهان]می باشد. دلیل انتخاب این عنوان ["علقمه"]برای وبلاگ به خاطر شروع به کار آن در روز تاسوعای حضرت اباالفضل می باشد. ما را از نظرات خود بهره مند کنید. نکته:شما برای استفاده از مطالب و امکانات سایت ابتدا باید عضو شوید. مدیریت وبلاگ : علی یزدی

ثبت نام

رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

بايگاني

پربازديدها

تبادل لينک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا مارا با عنوان علقمه وآدرس isardehno.rozblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان پس از تایید در سایت ما قرار میگیرد.
عنوان :
آدرس :
کد : کد امنیتیبارگزاری مجدد

پيوندها

شبکه هاي اجتماعي

شهید والامقام محمدرضا محمدی دهنوی

 وصیت نامه و زندگی نامه شهدا

شهید والامقام محمدرضا محمدی دهنوی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ان الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم.

 

وصیت‌نامه‌ی محمدرضا محمدی دهنوی

 

بنام خدا، بنام خدائی که بهترین نامهاست، بنام خدائی که خلق را آفرید، و بنام خدائی که شهادت را آفرید و بنام خدای خمینی. پیام من به آنهائی که وصییت نامه مرا می خوانند و یا می شنوند این است که ای مردم مسلمان ایران و ای مستضعفین که بخاطر حق قیام کردید مواظب اعمال و کردار و رفتار خود باشید . مبادا رهبر انقلابمان خمینی کبیر را ناراحت کنید و شما ای مردم وظیفه دارید که از خون شهیدان گلگون کفن انقلابمان پاسداری کنید و باید بخاطر داشته باشید که انقلاب ما همینطوری به دست نیامده بلکه هزارها خون ریخته شده چه جوانهای پاکی علی اکبر وار و زنهائی پارسائی که همچون زینب پیام و مسئولیت سنگین شهیدان کربلا را تا به اینجا رساندند . آه خدایا چه مسئولیت سنگینی بر دوش ما گذاشتند و هریک از ما مسئول خون آن عزیزان هستیم .

من از خانوداه خود می خواهم که اگر خبر شهادت مرا آوردنده ،شما برای من گریه و زاری نکنید و روز عاشورا را در نظر بیاورید که امام حسین علی اکبر را به خیمه ها آورد و کسی نبود برای او عزاداری کند وهمچنین از پدر عزیزم،که پدر من خیلی از تو متشکرم که توانستی من را به این سن و سال برسانی که بتوانم در راه خدا قدم بردارم و درود خدا بر همچون پدرانیکه فرزندان خود را فدای انقلاب می کنند وپیام من به تو ای مادرعزیزم ،این است که مادر حق داری موقعی که خبر شهادت مرا شنیدی ناراحت شوی ولی این را باید بدانی که شهادت خود افتخاریست و این برای هر خانواده ای باید افتخار بزرگی باشد .ای مادر امیدوارم از من راضی شده باشیکه زحماتت را هدر ندادم .مادر ،در دل سنگر و در کربلای ایران در ... اینجا من از تو بسیار متشکرم و چقدر شبها بیدار ماندی و نگذاشتی من سختی بکشم و پیام من به تو این است که هیچ ناراحت نباشی و زیر پرچم اسلام نگهداری شوی.مادرم موقعی که خبر مرگ من را شنیدی ،شب عروسی مرا هم بخاطر بیاور که چقدر خوشحال بودی و یا اگر باز هم قانع نشدی موقعی را که چندین هزار پیر و جوان ،بزرگ و کوچک در میدان شهداء به خاک و خون کشیده شدند .آن موقع را در نظر بیاور و خود را دلداری بده و پیام من به تو ای برادر علی ،که بزرگتر از همه آنها هستیاز تو می خواهم که دلداری و آگاهی به پدر و مادر من بدهی و معنای شهادت و هدف شهادت را برای آنها بازگو کنی و از تو برادر عزیزم محمود و دیگر برادرانم می خواهم که دختر مرا مثل دختر حسین تربیت کنید و از مادر عزیزم می خواهم که همسرم را همچون زینب .

پدر و مادر ، من آن راهی بود که خودم انتخاب کرده و رفتم و فکر می کنم راهی که در زندگی برای من بهتر از همه راهها وجود داشت همین راه بود .

پدر یادم هست که چه سرزنشها به تو می کردند ، دلم می خواهد به آن کسانی که می گفتند فرزندان تو حال کار ندارند ،بگوئید که چرا آنها حال کار را داشتند اما وظیفه شرعی آنها بود که نمی گذاشت بی تفاوت باشند .

بخدا قسم من از آن موقعی که در سپاه رفتم اصلا پاسداری را بعنوان شغل انتخاب نکردم فقط برای خدا و بخاطر دین اسلام بود که در سپاه رفتم .

پدر و مادر ،من فقط از شما و تمام برادرانم سپاسگزارم و همچنین از همسرم که مانع راه من نشدید و من راه خودم را انتخاب کردم و رفتم تا به پیروزی رسیدم .

یعنی شهید شدم و از شما می خواهم از قول من از تمام خویشان و دوستان عذر خواهی کنید .

اگر یک موقع از دست من ناراحتی دیده اند باید مرا بخشند ،در آخرین گفتار به شما ای پویندگان راه حسین و ای کسانیکه دنبال آزادگی بیچارگان از زیر چنگال ابر قدرتها و دپخیمان دست نشانده اش هستید ،من راه خودم را یافتم و رفتم ولی شما هستید که از این به بعد مسئولید .                   

      18/9/5              محمد رضا محمدی

 

 

 

 زندگی نامه ی شهید

وی تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود سپری کرد و برای گذراندن دوران تحصیل در مقطع راهنمایی به شاهین شهر مهاجرت نمود. اما فقر مالی خانواده‌ی او را وادار به ترک تحصیل کرد و به شغل کارگری مشغول شد. 

محمدرضا محمدی دهنوی در سال 1339 در روستای «دهنو برخوار» در 12 کیلومتری شهر اصفهان دیده به جهان گشود.پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران به عضویت این نهاد مقدس درآمد و بعد از گذراندن دوره‌ی آموزشی بعنوان مبلغ به جیرفت رفت و پس از مدتی به کردستان اعزام شد.پس از اتمام دوره‌ی ماموریت در کردستان به جبهه‌‌ی ذوالفقاری آبادان رفتو بعد از چهل روز مبارزه با دشمن بعثی بر اثر اصابت گلوله کالیبر 50 به ناحیه سر در تاریخ 18/9/1359 در سن 20 سالگی به لقاء‌الله پیوست و پیکر مطهرش در دست مزدوران بعثی قرار گرفت.

 

 يادش گرامي و پر رهرو باد

 

 

 

 

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

مطالب مرتبط