علقمه

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم.

وصیت‌نامه‌ی قربانعلی محسنی

«و مالکم لا تقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان.»

چرا در راه خدا و در راه آن مردم بیچاره ، از مردها وزنها وبچه هاییکه تحت شکنجه قرار گرفته اند نمی  جنگید.(قرآن کریم،سوره نساء ،آیه 75).

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان ، و با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار  جمهوری اسلامی ایران نه تنها ایران بلکه تمام جهان . انشا الله ..........

این پیر جماران ، ابراهیم زمان ،موسی عمران ،خمینی بت شکن روحی فداه .

با درود به ارواح پاک شهیدان گلگون کفن ، این لاله های به خون خفته وبا سلام فراوان به مجروحین ومعلولین ، این شهیدان زنده ، که واقاً مقام شهید را دارند . و با سلام و درود بر ملت قهرمان شهید پرور ایران ، وصیت نامه ی خود را آغاز می کنم :

این وصیت نامه را از سرزمین کربلای ایران برای شما می نویسم ، سرزمین خون وشهادت و از سنگر عشق و شهادت و سنگری که امام آن را به کارخانه انسان سازی تشبیه می کند ، و از سنگری که چشم و قلب ملت عزیز ایران بسوی آن است تا هرچه زودتر خبر آزاد شدن سرزمین عزیزمان را بشنوند .

خدمت مادر عزیز و گرامیم که چون موج می خروشد وچون کوه استوار است و چون قله بلند مرتبه و پر عظمت است ، سلام می رسانم . و امیدوارم که ظرف این 22 سال هر چقدر زحمت که پای من کشیدی از من راضی و خشنود بوده باشی ، و مرا مورد عفو مادری خود قرار دهی ؛ چون رضایت خدا در رضایت پدر و مادر است ؛ و امیدوارم که خدا اجر زحمات شما را داده و قلم عفو و بخشش روی تمام گناهانمان بکشد . مادر عزیزم تنها سفارشی که می توانم بکنم این است که با شنیدن خبر شهادت من به یاد شب عروسیم بیفتی و شاد و خوشحال با دو دست سر به سوی آسمان این سخن را بگویی :   

بار خدایا امانتی را که به من عطا کرده بودی در راه خودت فرستادم و از من گرفتی و خشنودم که این امانت را در بستر مرگ یا در راهی که غیر رضایت خودت باشد ؛ از من نگرفتی ؛ ای خدای مهربان این هدیه بس نا چیز و حقیر را از من قبول کن .

خدمت برادرانم و خواهرم سلام عرض می کنم ، باری برادران عزیزم وخواهر مهربانم من لایق آن نیستم که برای شما پیام بدهم ولی تنها حرفی که دارم این است ؛ اول : اگر از من ناراحتی دیده اید ، من را حلال کنید . دوم اینکه : از شهید شدن من هیچ موقع ناراحت نشوید و فقط از خدا بخواهید و دعا کنید که بتوانیم به یاری الله این پرچم خونین ((لا الله الا الله)) را در سرتاسر جهان به اهتزاز در آوریم ؛ وراه رفتنی را باید رفت پس چه بهتر اینکه در راه خدا باشد . سوم اینکه: با برادران عضو بسیج دهنو تا آنجایی که امکان دارد همکاری کنید و در مجالس قرائت قرآن و نماز جماعت و غیره شرکت کنید ؛ چون ما هر چه داریم از این مجلس ها داریم .(به قول امام امت). چهارم اینکه : به بچه هایتان سواد خواندن و قرآن بیاموزید و راه شناخت خدا و اسلام را هر چه بیشتر به آن ها نشان دهید ، چون این بچه ها امید آینده اسلام و ایران هستند ، و ما باید به آن ها احترام بگذاریم ، اگر کاری برای اسلام می خواهند بکنند و یا می کنند بایدآن ها را تشویق کنیم ، و از همسرم میخواهم که به مادرم و خواهرم دلداری دهد و در کار و زندگی به مادرم کمک کند ، و خودت هم به طور توان (آنچه در توان داری ) ، نماز شب و نماز امام زمان (عج) را بخوان چون ما باید بسیار عبادت خداوند بزرگ را انجام دهیم و کارهای فی سبیل الله انجام دهیم ؛ نه تنها برای خدا بلکه برای خودمان ، چون خدا به نماز و عبادت ما احتیاجی ندارد ، و ما هستیم که احتیاج داریم ؛ و دیگر اینکه از فرزندم مهدی خوب مواظبت کن و تربیت او طوری باشد که مورد قبول خداوند قرار گیرد ؛ و هر موقع که بزرگ شد او را به مدرسه ببرید تا که با خواندن و نوشتن آشنا شود و کوشش کند که با درسهای قرآن هم آشنا شود ، تا آنجا که بتواند خدمتگزار اسلام و مسلمین باشد . انشاءالله . من که در پیشگاه خداوند شرمنده ام باشد که او جبران کند. انشاءالله .

اگر جسد من به دست شما رسید آن را در مزار شهیدان دهنو به خاک بسپارید و اگر هم نرسید و امکان پیدا کردنش مشکل است  ؛ نمی خواهد زحمت بکشید ، اشکالی ندارد .

بار خدایا از سر تقصیرات ما بگذر ، و ما را مورد عفو و بخشش خودت قرار بده .

از کلیه خویشاوندان و آشنایان و همسایگان و بخصوص از برادران عضو بسیج دهنو و همسنگرانم و همرزمانم می خواهم که اگر خللی یا اشتباهی از من سر زده من را برای خاطر خدا ببخشید . از برادرانم می خواهم که اگر به کسی بدهکارم ، هر چند گفت به او بدهند .

        برادر کوچک شما قربانعلی محسنی .

                                                                           مورخ 29/1/1361

 يادش گرامي و پر رهرو باد