علقمه

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم.

وصیت‌نامه‌ی اكبر علیمرادی

به نام کسی که هستی از اوست و به نام خدائی که به من و تمام جانداران جان داد ، به نام خدائی که زیبائی را آفرید و به نام خدائی که علاقه عشق به معشوق را زیاد کرد . خدایا زندگی را دوست دارم چون که زیباست ولی افسوس که دستم از او کوتاه است . خدایا تو در قرآن کریمت وعدهها دادی تو گفتی که نامردان بهشت جاودانت را نمی بینند ؛ تو گفتی نامردان روزگار خوشی ندارند ولی با چشم خودم دیدم که نامرد نامردی با خون مردم مظلوم کاخها می سازد. امروزه کنار دیده بان در میله مرزی ایران و عراق نشسته ام و با وجودی که نه می دانم یک لحظه دیگر بر من چه می گذرد ولی فکر می کنم که چرا در سال 61 بیش از 5 هزار کشته و زخمی و اسیر ایران داد تا توانست ارتفاعات را به دست آورد و الان دوباره دست عراق است و هنوز جنگ ادامه دارد . چرا خون پاک سهراب بر زمین ریخت ، چرا بدن کوچک و قلب مهربان مرتضی در حلبچه شیمیائی شد ، چرا هزاران مرتضی و هزاران سهراب در ارتفاعات جان دادند ؛ تمام این چراها را باید از کی پرسید مگر اینها زندگی را دوست نداشتند ، مگر اینها عشق به معشوق نداشتند ، همه جوانان زندگی را دوست دارند همچون مادری که فرزند خود را دوست دارد . مادر و پدر عزیز و گرامیم مرا حلالم کنید . ای مادر مهربان وای پدر خوبم دلم برایتان تنگ شده .

مادر بجای گریه برقبرم ، بکش با خون دل دستی

                                               که تنها قسمتش زنجیر بود از عالم هستی

خداحافظ ایا مادر در این دیدار آخر

                                              نمیدانم حلالم میکنی شیری که خوردم    

خداوندا رحمت کن کسانی را که آنجا ماندند و ما نتوانستیم حتی جنازه آنها را هم به عقب بیاوریم و خداوند رحمت کند کسانی که در شلمچه در لباس مهندس رزمی به شهادت رسیدند ؛ خداوندا تو را قسم میدهم به خون ناحق ریخته این جوانان ، همه عزیزانمان را به راه راست هدایت کن .

خداوندا اگر قسمت من است که به درجه رفیع شهادت برسم فقط تنها آرزویم این است که جنازه ام به اصفهان برگردد و تنها خواهش و انتظاری که از خواهرانم و برادر عزیزم دارم این است ، در درجه اول به فکر دین اسلام باشند و نماز اول وقت را فراموش نکنند و همیشه یاد خدا باشند و با یاد خدا زندگی کنید و به یاد مستمندان و فقرا و زیر دستان باشید ، امیدوارم که در زندگی همیشه موفق و موید باشید و ما را فراموش نکنید و تنها خواهش دیگری که از خانواده ام دارم ، برای من گریه نکنید و من را برای با آخر به منزل ببرید و خیلی خیلی از دوستان و فامیلهای عزیزم متشکرم و امیدوارم که مرا حلال کنید. برادرم امیر از قول من از تمامی دوستان و آشنایان و فامیل برای من طلب رضایت و بخشش کن ، خیلی خیلی متشکرم .

قربان شما اکبر

والسلام

آنقدر در کشتی عشقت نشینم

                               یا به ساحل میرسم یا غرق دریا میشوم

به شلمچه میروم ولی زخمی به تن دارم

                              به جای رخت دامادی لباس خون بتن دارم

بلبل این باغم این باغ گل از من است

                              مرغ آتش بارم و آتش پرو بال من است

استخوانم نقره اندر جگر دارم پیام

                              هرکه این معنی بداند پیر استاد من است .

تاریخ شهادت 5/1/65  عملیات کربلای 5     

 يادش گرامي و پر رهرو باد